انسان ها در طول زندگی خود با مشکلات متعددی روبرو می شوند که برخی راه مبارزه را پیش می گیرند و بر مشکلات پیروز می شوند و برخی خود را غرق در آن کرده و از لذت های زندگی بی بهره می مانند.
در این بین هستند افرادی که از نعمت سلامتی کامل بی بهره بوده و دچار معلولیت های مختلف جسمی و حرکتی هستند، ولی خود را درمانده این محدودیت نمی کنند و قله های رفیع پیشرفت و تعالی را طی کرده و معلولیت را برای خود محدودیت نمی پندارند.
‘روح الله ساعی’ که سال هاست چشمانش با مشکل بینایی مواجه است، از جمله این آدم های موفق است که توفیق گفت و گو با وی در یک روز زیبای بهاری نصیب ام شد.
‘روح الله’ که در مرحله نگارش پایان نامه دکترای جامعه شناسی است، بسیار شیک می پوشد و حرکات و سکنات اش برای همه پیراموانیان و کسانی که از دور و نزدیک وی را می شناسند، جذاب و قابل توجه است.
‘روح الله’ بسیار آرام سخن می گوید و آرامش سحرآمیز موجود در رفتارش، آرامش خاصی به فضای پیرامون و انسان های حاضردر آن می بخشد.
روح الله که شخصیتی همخوان با اسم زیبایش دارد، قهرمانی دوی ۱۰۰ متر نابینایان کشور در سال ۱۳۸۰، کسب عنوان پنجمی مسابقات جهانی لهستان در دوی ۴۰۰ متر در سال ۲۰۰۱ و برگزیده شدن به عنوان کتابدار نمونه کشور در سال ۱۳۸۹ را در کارنامه فعالیت های خود دارد و مایه مباهات نه تنها خانواده اش، بلکه همشهریان و هم میهنانش در اقصی نقاط ایران اسلامی عزیز است.
از ‘روح الله’ می خواهم خلاصه ای از زندگی نامه خود را بازگو کند و او این گونه آغاز می کند: شهریور ماه ۱۳۵۹ در خانواده ای متوسط چشم به جهان گشودم، تحصیلات ابتدایی خود را در مدرسه المهدی تبریز گذراندم، چهارم ابتدایی بود که مشکلات بینایی من با احساس ضعف در بینایی آغاز شد.
با شروع این مشکلات خانواده ام مرا به پزشکان مختلف شهر برای معاینه بردند و تمامی پزشکان برایم عینک با شماره های متفاوت تجویز کردند ولی روز به روز وضعیت بینایی من نامناسب تر می شد.
بطوری که وقتی مداد از دستم برروی زمین می افتاد به دلیل وجود رنگ قرمز در تار وپود فرش چشمانم قادر به تشخیص نبود و رنگ ها را قاطی می کردم به همین دلیل برای یافتن مداد مجبور می شدم بر زمین نشسته و با کشیدن دست برروی فرش به دنبال مداد خود بگردم حتی در صفحاتی از کتاب که جملات با رنگ قرمز نوشته شده بود، دچار مشکل می شدم.
با گذشت دو سال از شروع مشکلات بینایی من، پزشکان نمی توانستند تشخیص درستی در این خصوص دهند و به عنوان بیماری به آن نمی نگریستند و اظهار می کردند ضعف چشمی است و شاید دارای مشکلات دیگر است و این گونه سعی در جلب توجه دارد.
این موضوع باعث شده بود باورافراد خانواده بر این باشد که من مشکل خاصی ندارم و قصد جلب توجه بیشتر نسبت به خود را دارم که البته به ایجاد این باور یکی از پزشکان تبریز که در آن زمان به سختی توانستیم وقت ویزیت دریافت کنیم، بیشتر دامن زد چرا که با معاینه من اظهار کرد ‘چشمان این کودک هیچ مشکلی ندارد’.
افراد خانواده تصور می کردند مشکلات بینایی که من از آن حرف می زنم عملکرد رفتاری برای یک موضوع است و برای رفع نیاز و یا کمبود خاص چنین رفتاری می کنم، به همین خاطر حتی تصمیم گرفتند به روانشناس مراجعه کنند.
وی پس از کمی و مکث و تامل ادامه می دهد: اگر بیماری من به موقع از سوی پزشکان تشخیص داده می شد، پروسه درمان صحیح از روند پیشرفت آن پیشگیری می کرد و بیماری عود نمی یافت.
در آن زمان بیش از ۲۰ چشم پزشک در تبریز چشمانم را معاینه کردند تا اینکه مرحوم دکتر ‘پرتونیا’ اولین تشخیص را داد و عکسبرداری از چشمانم را خواستار شد؛ با مراجعه به مرکز تصویربرداری، مسئول مرکز، پرونده دکتر پرتونیا را کنار گذاشت و گفت ‘این کودک کور نیست که این دارو ها را تجویز کرده چشمان او نیاز به عکسبرداری ندارد و اگر قرار باشد از بین ۱۰۰ چشم بینا یکی را انتخاب کنم می گویم این چشمان بینا ترین هستند’.
این وضعیت تا سن ۱۴ سالگی ادامه داشت تا اینکه خانواده ام مرا به تهران بردند و پزشک معالج مرا به متخصص شبکیه معرفی کرد که مرحوم دکتر ‘خدادوست’ پس از معاینه به خانواده ام توصیه کرد تا در مدرسه نابینایان ثبت نام کنم و ادامه تحصیل دهم.
بالاخره نوع بیماری من تشخیص داده شده بود و دیگر می دانستم که دچار بیماری ‘آر پی’ چشمی هستم؛ بیماری که شبکیه را مبتلا می کند و فرد بیمار به تدریج با کاهش دید مواجه می شود.
در این بیماری دید بطور کامل از دست نمی رود و فرد مبتلا یا از دید مرکزی و یا از پهنای دید برخوردار است که در خصوص من دید مرکزی از بین رفته و فقط دارای پهنای دید هستم؛ همچنین افراد مبتلا به این بیماری با مشکل شب کوری نیز مواجه هستند.
بالاخره زمانی که در مقطع دوم راهنمایی تحصیل می کردم در مدرسه نابینایان شهید مرادی تبریز ثبت نام کردم، با وجود اینکه با رضایت کامل رفتم ولی اوایل برایم سخت بود که از مدرسه عادی به این مدرسه آمده ام و به همین دلیل دچار افت روحی شدم.
وی که انگار در حین مصاحبه در خاطرات آن دوران غوطه ور است، با کمی تامل ادامه می دهد: معلم جغرافیای ما متخصص روانشناسی و زنی بسیار مهربان و دلسوز بود؛ در آن شرایط خانم حسینی با تخصص و مهربانی که داشت توانست شرایط روحی مرا بهبود ببخشد و من توانستم با وضعیت خود بخوبی کنار بیایم.
دوران متوسطه را نیز در همین مدرسه شروع کردم، سال اول دبیرستان فعالیت های ورزشی را آغاز کردم و توانستم خیلی زود رتبه های برتر مسابقات کشوری را از آن خود کنم تا اینکه سال سوم دبیرستان به اردوی تیم ملی شدم و توانستم رکورد کشوری دو ۱۰۰ متر نابینایان را در سال ۱۳۸۰ بشکنم و همچنین عنوان پنجمی مسابقات جهانی لهستان ۲۰۰۱ در دوی ۴۰۰ متر کسب کردم.
با وجود اینکه در آن سال ها امکانات برای نابینایان بسیار کم بود ولی من و دوستانام با کمبود امکانات و با هزینه های شخصی به فعالیت ورزشی خود ادامه دادیم.
در سال ۱۳۸۰ از رشته علوم تربیتی دانشگاه ارومیه و رشته علوم اجتماعی گرایش برنامه ریزی در دانشگاه آزاد تبریز قبول شدم که با توجه به کمبود امکانات ترجیح دادم در تبریز ادامه تحصیل دهم.
وی اظهار کرد: در زمانی که ما کنکور می دادیم منشی (یار کمکی) که برای افراد نابینا در نظر می گرفتند فردی با سواد پایین بود تا به داوطلب کنکور تقلب نرساند.
این فرد حتی در خواندن متن سوالات دچار مشکل بود و با اینکه زبان انگلیسی من بسیار خوب بود به دلیل عدم توانایی خواندن منشی توانستم فقط ۴۰ درصد سوالات زبان را پاسخ درست دهم.
وارد دانشگاه که شدم برای اثبات توانایی های خود بسیار تلاش کردم تا افراد بر اساس توانایی هایم مرا بشناسند و خوشبختانه تعامل خوبی بین من و همکلاسی ها و سایر دانشجویان ایجاد شده بود و برخوردها بسیار خوب و همچون فرد عادی با من رفتار می کردند.
البته چون من از بینایی پهنای دید برخوردار بودم گاه افراد متوجه مشکل بینایی من نمی شدند و من خود ابراز و اطلاع رسانی می کردم؛ دوران تحصیل من در دانشگاه پر از خاطره های خوب و خوشی است که در ذهنم ثبت شده است.
اساتید با توجه به فعالیت من و نظم و انضباتی که در درس ها و حتی در نوع پوشش خود داشتم نسبت به من با احترام خاصی برخورد می کردند و اعتماد دانشجویان به من بسیار بود بطوری که حتی خصوصی ترین صحبت های خود را با من در میان می گذاشتند و از من راهنمایی می خواستند.
در دوران کارشناسی جزو دانشجویان ممتاز دانشگاه بودم و توانستم از رشته جامعه شناسی مقطع کارشناسی ارشد از دانشگاه آزاد در سال ۸۵ قبول شوم و ادامه تحصیل دهم.
پس از اتمام این دوره قصد ادامه تحصیل نداشتم ولی به اسرار خانواده ام در سال ۱۳۹۲ در آزمون ورودی مقطع دکتری شرکت کردم و از رشته جامعه شناسی دانشگاه آزاد تهران قبول شدم و اکنون در حال تحصیل هستم.
در سال ۱۳۸۴ پس از اتمام دوران کارشناسی در کتابخانه مرکزی تبریز مشغول بکار شدم و در سال ۱۳۸۹ توانستم عنوان کتابدار نمونه کشور از سوی نهاد کتابخانه های عمومی کسب و از رئیس جمهور وقت لوح تقدیر دریافت کنم.
روح الله علاوه بر این که در حوزه فعالیت های دانشگاهی، ورزشی و شغلی از سرآمدان همسالان خود محسوب می شود، در فعالیت های اجتماعی نیز حضور پررنگی دارد و از بنیانگذاران موسسه مردم نهاد بصیر در تبریز است.
وی در خصوص موسسه نابینایان بصیر تبریز نیز می گوید: این تشکل مردمی در سال ۱۳۸۸ تاسیس شد و اکنون ۵۳۰ نفر کم بینا و نابینا عضو این موسسه هستند.
وی که از موسسان این تشکل مردمی است ادامه می دهد: این موسسه با توجه به رویکردها و اهداف آن بر اساس توانمندسازی افراد نابینایان حرکت رو به جلو دارد.
نائب رئیس موسسه نابینایان بصیر ادامه داد: در این موسسه تنها به بعد معیشتی اعضا توجه نمی شود و سعی داریم با مهارت آموزی اعضای خود را توانمند کنیم تا بتوانند وارد بازار کار شوند.
وی با بیان اینکه این موسسه با حمایت های مردمی اداره می شود، اظهار کرد: خیران می توانند کمک های نقدی خود را از طریق شماره حساب ۰۱۰۷۲۴۵۵۸۴۰۰۲ نزد بانک ملی به حساب موسسه واریز کنند.
ساعی همچنین در خصوص مشکل عمده نابینایان اظهار کرد: مشکل نابینایان موضوعی ریشه ای است که مربوط به عدم رعایت حقوق اجتماعی و اقتصادی آن ها از سوی دیگر شهروندان می شود.
وی تاکید کرد: با وجود قانون جامع حمایت از حقوق معلولان، در عمل مواد این قانون همچون مناسب سازی محیط، حمایت های تحصیلی، مسکن و اشتغال در جامعه رعایت نمی شود و در اجرا دارای مشکلاتی است.
وی اضافه کرد: در سطوح مختلف جامعه نگرش ها نسبت به توانمندی های نابینایان موجب پیش قضاوت و پیش داوری هایی می شود که توانایی افراد نابینا را زیر سوال می برد.
مدیرکل بهزیستی آذربایجان شرقی نیز گفت: بطور متوسط یک تا ۱٫۵ درصد افراد در جهان دارای مشکلات بینایی و کم بینایی هستند که در استان ما نیز طبق آمار ۲۰ هزار نابینا شناسایی شده و از خدمات بهزیستی بهره مند هستند.
محسن ارشد زاده افزود: خدمات مختلف آموزشی، توان بخشی، هزینه های تحصیلی و لوازم آموزشی به این افراد از سوی بهزیستی ارائه می شود.
گزارش از مینا بازگشا
ايميل: news@.ir | شماره پيامک:000 |
- استاندار: درصدد ارتقای شاخص امنیت سرمایهگذاری در آذربایجان شرقی هستیم
- سفیر ژاپن در تهران: خبرهای خوبی از دریاچه ارومیه داریم
- مراقب کلاهبرداران در سایتهای آگهیمحور با تبلیغات جذاب باشید
- سال فرهنگی ایران و ترکیه باهنر بانوان ایرانی زینت داده میشود
- بید مشکلات بر تار و پود فرش ایرانی
- صنایع دستی بانوان ایرانی در استانبول به نمایش درمی آید
- استاندار: از دولت برای فعال کردن دیپلماسی اقتصادی در استان اختیارات ویژه گرفته ام
- بهره برداری از فاز اول اینترنت خانگی بر بستر فیبرنوری تا یک ماه آینده
- ذخیره گندمکافی برای مصرف یکسال خبازیهای داریم
- فرماندار جدید تبریز: با همه گروهها تعامل و همکاری خواهم داشت
- استاندار : هرم جمعیتی آذربایجان شرقی نیازمند آسیب شناسی است
- فعالیت ۸۴ کارگاه مرمتی ابنیه های تاریخی در آذربایجان شرقی
- شعر ملمع
- شکاف میان دستگاه های اجرایی، صنعت و مراکز علمی در آذربایجان شرقی عمیق است
- عاملان ۴۶ فقره سرقت خودرو در آذربایجان شرقی دستگیر شدند
- “ام اس” ناتوانی جسمانی نیست
- نقش و جایگاه مهم دانشآموزان در پیشرفت و توسعه کشور
- برگزاری گلریزان بابا باغی در ۱۷ آبان ماه/ تکمیل ۳۳ پروژه مسیر گشایی در سال آینده
- جلسات ستاد احیای دریاچه ارومیه هفتگی در سطح معاون اول رییس جمهور پیگیری می شود
- تراکتور ظرفیت بالایی برای هویتسازی و گردشگری ورزشی دارد
- سی و ششمین دوره جشنواره تئاتر استانی در آذربایجان شرقی
- جوانانی که در صف وام ازدواج پیر میشوند!
- قوْی گئتسین شعر طنز حمید آرش آزاد
- افزایش ۱۹ درصدی صادرات محصولات کشاورزی از آذربایجان شرقی
- فروش ۷۰ میلیارد ریالی نمایشگاه صنایع دستی تبریز
- استاندار: احیای دریاچه ارومیه نیازمند مشارکت مردم در تصمیم گیریها است
- تراکتورسازی مدال افتخار حوزه صادرات کشور را از رئیس جمهور دریافت کرد
- تقویت دیپلماسی اقتصادی، کلید توسعه صادرات غیرنفتی
- ظرفیتهای نهفته در صنایعدستی آذربایجانشرقی