اینجا ستارگان بسیار پرنورتر از ستارگانی که ما سالهاست در آسمان رصد کردهایم میدرخشند، اینجا به آسمان نزدیکتر است اینجا به خدا هم نزدیکتر است.
به گزارش خبرگزاری فارس از تبریز، حالا چشم انتظارند تا شاید … شاید پنجشنبهای یا جمعهای یا مناسبتی مانند نوروز فرزندانشان بیایند تا آنها را از این چشم انتظاری دردناک در بیاورند اما بسیاری از آنها سالهاست که حتی این چشم انتظاری را هم ندارند؛ اما با دلهای آسمانیشان فرزندانشان را بخشیدهاند! آری؛ آسمان واقعی اینجاست.
پدران و مادران گنجهای بزرگ زندگی و ریشه و هویت نسلهای جوانتر هستند و نسلهای جوان از این ریشه و هویت فرهنگها و ارزشهای بسیاری را به ارث میبرند تا برای قدم نهادن در راههای پر فراز و نشیب زندگی چراغ راه خود کنند، نسلی که در آن حضور پدران و مادران معنایی نداشته باشد بیهویت و بیریشه به بار خواهد آمد و خانواده بدون هویت و ریشه متزلزل است.
در اسلام و در فرهنگ اسلامی، خانواده با دوام است. (چرا که) توی خانواده پدر بزرگها و مادر بزرگها و پدر و مادر هستند، نوهها و نتیجههایشان را میبینند… سنتها را به هم منتقل میکنند. نسل گذشته مواریث خودش را به نسل بعد تحویل میدهد. بریده و بیریشه و تنها و بیعاطفه بار نمیآیند. (بیانات مقام معظم رهبری در خطبه عقد مورخه ۲۴/۵/۱۳۷۴)
ستارگان بیآسمان
در این میان گنجهایی در بطن خانوادهها هستند که با همه خوبیهایشان نیازمند مهربانی اطرافیان هستند، انسانهایی که از بد روزگار گرد و غبار پیری بر چهرهشان نشسته است، سالخوردگانی که با اندوختهای بسیار از تجربیات در کنار نسلهای جوان میمانند تا نگذارند ناخوشیهای روزگار آنها را ناامید کند.
اما با همه این حرفها گاهی ما نسلهای جوان غافل میشویم از این خوبها، که فقط نیازمند محبت ما هستند، گاهی این نسل جوان با نابخردی این عزیزان و سالخوردگان را از خویش میرنجانند، با بیتوجهی آنها را در گوشهای اتاقهای فراموشی رها میکنند، اینکه میگوییم آنها تنها نیازمند محبت ما هستند به جایش درست است، اما در حقیقت ما نسلهای جوان هستیم که محتاج حضور و محبت و مهربانی سالخوردگان خانواده امان هستیم، چرا که وجود آنها همیشه یک دلگرمی برای خانواده است.
طلوع خورشید مهربانی در غروب غم انگیز خانه سالمندان
امروز به مناسبت سال جدید، با اعضای گروه نوع دوستی تبسم که دلی پر از مهربانی با خود دارند، به دیدار این عزیزان در مرکز نگهداری سالمندان رفتیم تا شاید دلشان را شاد کرده باشیم، انسانهایی مهربان که از بد روزگار پیر شدهاند و بدتر از آن از بد حادثه و نامهربانی در گوشهای از تنهایی کنج عزلت گرفتهاند…
کنار مهربانان مرکز نگهداری سالمندان مهر رفتیم، سالمندان این مرکز روزهای آغازینت سال ۹۵ را در حالی آغار کردهاند که همچنان چشمهایشان در انتظار دیدار فرزندانشان میباشد. پدران و مادرانی که خاطرات شیرین لحظات با هم بودن با فرزندان خود را همواره در دلهای پژمرده خود به یدک میکشند، پدر و مادرانی حضور آنان را حتی برای دقایقی کوتاه چشم انتظارند.
با وجود مشاهده همه این صحنهها خواستیم تا مرحمی بر دردهایشان باشیم و جشن سال نو را در کنارشان ساعاتی در شادیهایشان سهیم باشیم و دعای خیرشان را در طول عمر، نصیب خودمان کنیم.
امروز با حضور گروه نوع دوستی تبسم در هفتسینی به رنگ عشق و همراهی گروه موسیقی حال و هوایی خاص به این ضیافت پر از برکت داده بود، ضیافتی که خندههای سالخوردگان و رنج دیدگان از جور دنیا را میشد در آن دید.
امروز مهربانی بانی جشنی شد برای انسانهایی که کلید سخاوت و عشق در دستان پر مهرشان بود. صدای قدمهای بیریای گروه نوعدوستان در خانه طنین انداز شد و ورق برگشت، خدا باران مهربانی را فرستاد، لبخند بر چهره نشست، موسیقی عشق نواخته شد، دلهای سالمندان جوان شد و همه شدند پیکر واحد، من و تو معنی نداشت، چرا که هدف یکی بود تقسیم عشق و محبت.
ضیافت به پایان رسید و در آخر کادوهایی نیز به این عزیزان هدیه شد و عکسی دسته جمعی گرفتیم تا یادگاری برای آینده باشد.
دنیا برای غرق شدن نیست دنیا برای پرواز است
امروز روز دیگری از عمرمان با این مهربانان گذشت، البته ما فقط نظارهگر بودیم و در مقابل خانه مهر کلاس درسی بود برایمان…
یاد گرفتیم انسانیت حرف و اول آخر را میزند و اگر عشق همت کند آسمان سایبان محبت میشود.
آموختیم کمک کردن به قیافه به سواد نیست، دنیا برای غرق شدن نیست دنیا برای پرواز است.
ما امروز در مکتب خانه مرکز مهر از نوع دوستان یاد گرفتیم میشود کاری کرد تا همه لبخند بزنیم.
طلوع خورشید مهربانی در غروب غمانگیز خانه سالمندان
اسرا طریقیان مدیر مرکز مهر و مدیر گروه نوع دوستی تبسم و اعضای این گروه در حاشیه این بازدید مصاحبهای انجام دادیم که خواندن آنها نیز خالی از لطف نیست.
اسرا طریقیان مدیر گروه نوع دوستی تبسم با اشاره به برنامه نوروزی نوع دوستان تبسم گفت: روزهای آغازین سال ۹۵ بهانهای شد تا با نوع دوستان سری به سرای سالمندان بزنیم تا اندکی از غم و دلتنگیهای این عزیزان چشم به انتظار را بکاهیم.
وی ادامه داد: در این زمینه با تدارک هفت سین نوروزی و خرید کادو با برگزاری جشن کوچکی از جنس مهر و محبت به مهمانی سالمندان مرکز مهر رفتیم.
طریقیان در ادامه افزود: اجرای موسیقی زنده سنتی، پذیرایی و صرف ناهار، اهدای لباسهای نو و … از دیگر برنامههای امروز ما بود.
مدیر گروه نوع دوستی تبسم خاطرنشان کرد: ایام عید بهترین فرصت دیدار سالمندان نه برای فرزندان این عزیزان بلکه برای تمام کسانی که هبهای از نوع دوستی را در دلهای خود همراه دارند است.
وی تصریح کرد:نوع دوستان تبسم در برنامههای آتی در سال جدید سعی در نهادینهسازی فرهنگ نوع دوستی در بین اقشار مختلف جامعه خواهند بود و نیازمند همکاری و همدلی مسئولان و نهادها و سازمانهای مختلف هستند.
طریقیان در پایان از تک تک اعضای گروه نوع دوستی و خیران همراه گروه تقدیر و تشکر کرد.
شکوه موسوىپور مدیر مرکز سالمندان مهر نیز در حاشیه این جشن در گفتوگو با خبرنگار فارس در تبریز گفت:به مناسبت فرا رسیدن سال نو مرکز سالمندان مهر سعی کرد زمینه حضور سالمندانى که بستگان نزدیک دارند را در کانون گرم خانواده خود فراهم سازد.
وی گفت: در این زمینه از اوسط اسفند ضمن تماس با خانواده این عزیزان و ترغیب آنان قرار شد در صورت امکان عید را در کنار خانوادههای خود باشند.
موسویپور تصریح کرد: چون تعدادى از این عزیزان بستگان نزدیک ندارند ما سعى کردهایم تا محیط گرم و صمیمی برایشان فراهم کنیم تا در این مکان احساس غریبى نکنند.
وی با اشاره به برگزاری جشن مهربانی گفت:امروز گروه نوع دوستی تبسم ضمن تدارک سفره هفت سین و اهدای هدایا، با اجراى موسیقى زنده و برگزاری جشنی از جنس مهربانی لحظاتی شاد و مفرح را برای سالمندان عزیزمان رقم زدند.
مدیر مرکز سالمندان مهر با اشاره به تداوم حمایتهای گروه نوع دوستی تبسم گفت: از تک تک اعضاى این گروه به خاطر زحمات زیاد و حمایتهایشان قدردانى و سپاسگزارى میکنم.
و اما دکتر فرناز چلبیانلو با حس متفاوت و غمانگیزی نقل میکند:بر میگردم به شب یلدا، اولین باری که این عزیزان را ملاقات کردم، وقتی از پلهها بالا میرفتم، حس پایین آمدن دنیا و انسانیت در دلم غوغا میکرد. وارد شدم، اولین چیزی که توجهم را به خودش جلب کرد، خانمی بود، خوابیده روی تخت درست در ضلع روبهرویی در ورودی. ناخودآگاه حتی بدون سلام دادن به دیگران نزدیکش شدم؛ نگاهش را حتم دارم تا عمر دارم فراموش نمیکنم، نگاهی بود آکنده از غم و خستگی از پستی بلندیهای این روزگار.
در فاصله بین شب یلدا تا امروز چندین بار به دیدن او رفته بودم. یک بار پسرش به دیدنش آمده بود، ولی او بیاعتنا به حضور پسرش، ناله میکرد، نالهای که تا عمر دارم معنایش را فراموش نخواهم کرد. شاید آن روز معنایش را پسر بیمعرفت و بیخبرش متوجه نشد اما من فهمیدم، گفت برو، فقط بروووو…
امروز پر انرژی وارد ساختمان شدم، انتظار هیچ گونه تغییری را نداشتم، اما ناباورانه در تختخواب او، مادر دیگری را دیدم!
آری آن مادر دلشکسته هفته پیش فوت کرده بود، ناباورانه، با وجود شغلم و سوگندی که یاد کردهام، تنها عکسالعملم به این اتفاق ناگوار این بود که بگویم: راحت شد!
صدای خودم در گوشم پیچیده، مدام در ذهنم عبارت «راحت شد» را مرور کردهام. کاش واقعا راحت شود…
اما امروز توجهم بیشتر روی مردان متمرکز بود. نگاهم به دوستانم بود، به پسرانی که در اوج جوانی و سرزندگی بودند و نگاه دیگرم به پدران پیر و ناامید، این جمله را چندین بار در ذهنم مرور کردم:«اینها هم روزی جوان بودند و سرزنده، یعنی چه به سرشان آمده؟
نکند روزی این دوستان مهربان من یا خودم هم چنین وضعیتی داشته باشیم؟ حتی تصورش هم وحشتناک است. در دلم گفتم خدایا بمیران ولی محتاج فرزند نکن.
دل این پدر و مادران کجا و دل فرزندانشان کجا؟! نمیدانم! مغزم باد کرده، نمیخواهم تفسیر کنم، فقط میتوانم بگویم تحت هیچ شرایطی با عملکرد آنها موافق نیستم. پدر و مادر بسیار بسیار ارزشمند هستند، خاک پایشان هم نمیشود بود.
اینجا به آسمان نزدیک است
پریچهر آذری نیز با نقل شعر زیبای یکی از سالمندان مرکز (چون حسن عاقبت نه به رندی و زاهدی ست / آن به که کار خود به عنایت رها کنند) حس خود را اینگونه بیان کرد:
امروز شادی را در چشمهای تک تک این عزیزان دیدم، مادر عزیزی که چشم به در دوخته بود تا قبل عید عزیزانش را ببیند ولی با دیدن دوستان برق شادی در چشمَهایش می درخشید.
یکی از سالمندان عزیزتر از جان که با وجود اینکه بینایی خود را از دست داده ولی چشم دلش از خیلیها در این دنیا بیناتره! همه اعضای تبسم را با اسم کوچکشان میشناسند و همیشه ما را از دعای خیر خود بینصیب نمیکند.
سالمند عزیز دیگری که با وجود همه محرومیتها از زندگی مادی و معنوی، لبخند را بر لبان ما و هم اتاقیهایش همواره جاری میسازد.
برای اولین بار اسمم را در دفترچه یکی از این عزیزان نوشتم، دفترچهای که پر از خاطره بود و منم هم یکی از خاطرات این دفترچه شدم. خیلی حس خوبی بود، افتخاری که نصیبم شد.
و زیباتر از همه، مادر مهربانی برایم تعریف میکرد که امروز با بوسه دخترش از خواب بیدار شده بود، و جالب اینکه (دوستان مقداری آجیل برده بودند خانه سالمندان) خیلی ناراحت بود که چرا همه آجیل ها را خودشان خوردند و برا دختر و نوهاش که امروز مهمان او در مرکز بوده نگه نداشته بودند!
یکی از بهترین روزهای زندگیم بود و سپاسگزار خدایی هستم که این روز رو در زندگی من ورق زد.
هادی شکرانه از جوانان فعال گروه نوع دوستی تبسم نیز حس زیبایش را اینگونه بیان کرد:برای من این چند ساعت برای هم بودن در بین سالمندان عزیز فراتر از ۷۰ سال زندگی عادی بود.
دوستی بیش از یک ساعت با حوصله تمام و لبخند بر لب، مشغول غذا دادن به پیرمرد پارکینسونی بود، آقای دکتری زیر ویلچر پیرمرد را گرفته بود و او را برای شرکت در جشن، از پلهها بالا میبرد، دوستی با ذوق مشغول چیدن سفره هفت سین سالمندان خوش قلب بود، این لحظات خیلی ناب بودند، فراتر از لحظات معمولی بود، لحظاتی که برای هم باشند معجزه میکنند و هر که هر چه در توان دارد به دیگری میدهد، من زیر بغل پیرمرد را میگیرم که توان راه رفتن ندارد او هم با صدای ضعیف خود در گوش من درس زندگی میدهد:
بیلمزیدیم دونگلر وار دونم وار (هبچ نظرم بر این ره پر پیچ و خم نبود)
ایتگین لیک وار آیریلیق وار اولوم وار (هیچم خبر ز مرگ و هجران و غم نبود)…
جای که چشمها همه در انتظارند
ساناز کرباسی از نوع دوستان تبسم در گفتوگو با خبرنگار فارس حسش را اینگونه بیان میکند: امروز در نگاه بعضی از سالمندان برق خاصی دیده میشد و این حس عجیبی در دل من ایجاد کرد. خیلی از این عزیزان سکوت میکنند، اما با نگاههای معنادار خود احساسشان را بیان میکنند.
من امروز به دو دلیل خیلی خوشحال بودم، اول اینکه جزو کسانی بودم که این عزیزان ساعتهای خاصی را برای دعا اختصاص دادند و دوم اینکه لبخند سالمند عزیزی که تا حالا از روی تخت خود بلند نشده بود و همیشه تلخند بر لبانش جاری بود را از نزدیک دیدم.
امیدوارم خداوند توان و انگیزه کافی برای خدمت به این عزیزان را به ما اعطا نماید تا هیچ وقت شرمنده آنان نشویم.
بورچین تقیزاده از دیگر اعضای فعال تبسم با اشاره به حس عجیب خود در این جشن گفت: پدر و مادر عزیزانی هستند که در زندگی داریم و همیشه دوست داریم آنها را شاد و سلامت در کنار خودمان ببینیم، اما آنها هم روزی پیر میشوند.
وقتی وارد مرکز سالمندان شدم حس عجیبی داشتم. ناراحت از اینکه پدر و مادرهای پیر و ناتوان کاری جز خوابیدن نمیتوانند انجام دهند و چشم به راه … و خوشحال از اینکه حتی برای یک روز هم که شده لبخند آنها را ببینیم. وقتی که اسمم را روی کاغذ دیدم با دستهای پیر نوشته شده .. وقتی کمک به غذا خوردن کردم با هر قاشقی که میدادم شکر میکرد…
دلم میخواست تو هر وعدهی غذایی کمک کنم … دعاهایی که برای ما میکردند حس عجیبی داشت. بهترین تجربه زندگی بود که معنی واقعی شاد شدن دل را دیدم.
================================
گزارش از: رنگساز، علی سلیمی، پویا خوش پیمان
ايميل: news@.ir | شماره پيامک:000 |
- سازمانهای کم کار آذربایجان شرقی در پیشگیری از وقوع جرم مواخذه میشوند
- ضرورت کاهش سطح زیر کشت باغات غیراقتصادی در آذربایجان شرقی
- منطقه آزاد ارس میتواند مقصد سرمایه گذاران ترکیهای شود
- دعوت استاندار آذربایجان شرقی از بانوان برای فعالیت های اجتماعی و شرکت در انتخابات شوراها
- درهای دانشگاه باید به روی جامعه باز باشد
- فروشنده کالای قاچاق در تبریز سه میلیارد و ۷۵۹ میلیون ریال جریمه شد
- گرهگشایی از تولید و تجارت اولویت اول است
- زمین پنج هزار و ۲۴۵ واحد نهضت ملی مسکن در آذربایجان شرقی تامین شد
- مودیان مالیاتی آذربایجان شرقی برای برخورداری از بخشودگی جرایم تا ۲۴ آذر فرصت دارند
- استاندار آذربایجان شرقی: تغییرات مدیریتی همسو با اراده مردم است
- باید به ازای هر متر مکعب مصرف آب ۲.۶ کیلوگرم محصول کشاورزی تولید شود
- آذربایجان شرقی ۲۱۰ خانه قدیمی ثبت ملی دارد
- سرنوشت «هپکو» برای تراکتورسازی تکرار میشود؟
- نمایشگاههای صنایع دستی نقش پررنگی در رویدادهای فرهنگی دارند
- زمان برگزاری نمایشگاه هنرهای تجسمی بانوان ایرانی در ترکیه مشخص شد
- مطالبه گری دانشجو امر مبارکی است
- امام جمعه تبریز: رژیم صهیونیستی مجبور به پذیرش آتش بس شد
- حفاظت از یکهزار و ۲۰۰ محوطه تاریخی دغدغه میراث فرهنگی آذربایجان شرقی است
- پیشثبتنام ۳۳۲ نفر در انتخابات میاندورهای مجلس
- از کجا آوردهای؟! شعر طنز حمید آرش آزاد
- تولیدات دانشبنیان به جامعه معرفی شود
- بخشنامه واردات تراکتورهای دست دوم، تیغ زیر گلوی تولید ملی
- جمع آوری قاطعانه متکدیان از سطح شهر
- پزشکیان: در حل مشکل بنزین، معیشت مردم باید مد نظر باشد
- گردشگری سلامت؛ بیماری روی تخت جراحی توسعه
- فاصلهی بسیارِ حداقل دستمزد کارگران در ایران با دستمزد معیشتی
- کمک ۶۹۰ میلیون ینی ژاپن برای احیای دریاچه ارومیه
- پیشثبتنام ۱۲۵ نفر در انتخابات میاندورهای مجلس تا پایان روز چهارم در حوزه تبریز
- اختصاص ۱۳۰۰ میلیارد تومان اعتبار برای برنامههای ورزشی در سال ۱۴۰۳
- استاندار آذربایجان شرقی: مدیران ظرفیتهای قانون بودجه را شناسایی کنند