غلام حسین فرنود
نکته دان حساس و جانسختی چون حمید آرشآزاد را دعوت کردهام که با قامت کنونی( بخوانید در فرم عمودی و در هفتهنامه پیام آذربایجان) که بیشتر برازنده کار و فکر و زندگیش است مهمان این بساط باشد. البته در مراسم کتبی جشن ۱۰×۶ سالگی ایشان با هفت برش از کار و بارش، سهم ارادت و حق شناسیام را ادا کردهام و از آن پس مترصد فرصتی بودم تا باقی دیونم را در مکان و زمان مناسب، به صورت قسط اول، تأدیه کنم.
من هیچ وقت گول بزن بهادری و بگو بخند این طنزنویس عزیزم را نخوردهام. ورای خندهها و حماسهکاریهاش، جوهره زیبا شناسی او را، که به قول آدورنو رنج است، دیدهام و دم برنیاوردهام. این اشاره را در همین حد و با این بُرد قبول کنید تا بروم سر نکتهها.
آب، ترکیب دریا و کوه است. «آ» کوه و «ب»، دریا. پیش از توضیحات دیگر از معلمان دور و نزدیک و مرد زن خود پوزش میخواهم که دارم از بدیهیات سخن میگویم. سفارش کردهاند قدری دقیق و توضیحدار بنویسم و دارم اطاعت میکنم. میگفتم آب، ترکیب کوه و دریاست. اگر جز این بود، آب مایه حیات میشد؟ همهاش افقی-دریا- یا همهاش عمودی-کوه- اگر بود، حیاتی درکار نبود.
پیش از اعتراض همزبانان خود، دست به کار میشوم که فوری براق نشوند و نمکنشناسام اطلاق نکنند. آب در ترکی«سو» است. در این ترکیب، عمودی و افقی را چگونه تشخیص میدهیم. َ، عمودی است و ِ،افقی. ُ ، نه آن است و نه این. ناراحت نباشید، ترکیب حماسی آن و این است. ظاهر یعنی فرمش افقی است. گول ظاهر را نخورید. مفتون امینی بزرگوار میگوید: سهندین اوستو، قاردیر، آلتی…؟ میبخشید که توضیح بیشتر، یعنی خراب کردن. این هم یک اشاره دیگر.
– کوه را ترجیح میدهید یا دریا را؟
– در آذربایجان ترکیب هر دو را.
– شیر خوابیده را دوست دارید یا ایستاده را؟
حمید آرشآزاد یواشکی میخندد. یاد دوچرخههای شیر خوابیده و شیر ایستاده میافتد که پیش از ظهور پیکان و شعار «هر ایرانی یک پیکان»، مَرکب رایج، دوچرخه بود. حمید عزیز، سهم من و تو، در آن دوران هم، نه خوابیده بود و نه ایستاده. ترکیب دوچرخههای از کار افتاده بود که استاد آهنگری آنها را به هم جفت و جور میکرد. هم ارزان بود و هم بیمه. کسی به فکر آنها نبود که سوارش بشود و درببرد. اما حالا که من به این سن و سال رسیدهام و با زیبایی شناسی همدم شدهام، از تاثیر و ارزش همه جانبه فرم چیزی آموختهام و گزینه « شیر ایستاده» را برای حمید آرشآزاد میپسندم. خوشبختانه معصومه شکوهی هم با تغییر فرم چاپی «از من گفتن» حمید آرشآزاد، مرا خوشحال کردهاند اجر عظیم تصمیم ایشان با خداست.
قصد مداخله و تعیین تکلیف ندارم که نه صلاحیت آن را دارم و نه گستاخی را مجاز میدانم. اگر عنوان طنزهای زیبای حمید آرشآزاد را به جای «از ما گفتن» به «از من گفتن» تغییر دادم صددرصد تعمدی است. زیرا در قرن حاضر، «ما» خاصیت نوعی دارد و «من» با طبیعت فردیت، از خلاقیت و استقلال انسان سخن میگوید. من طنز نویس را «ما» نمیشناسیم مگر این که فکاههنویسی را ترجیح دهد و خنداندن را اول و آخر کارش بداند. حمید آرشآزاد، آزاد است از این وابستگی. این هم اشاره دیگر و ترجیح من بر ما.
حمید آرشآزاد، اگر «از من گفتن» را شروع نکرده بود، خطر سقوط تدریجی او را از ارتفاع طنز به سراشیبی فکاهه در محافل در کمین بود. خوشبختانه این فرم و ستون فعلی را برگزید و از تنگنای محافل به پهنه جامعه رو کرد و مرا یاد تقی رفعت انداخت که در روزنامه «تجدد» شیخ محمد خیابانی، ستون «شنیدنیهای نگفتنی» را مینوشت. البته تقی رفعت هم مانند حمید آرشآزاد، چند وجهی بود و کارها کرد که در تاریخ ثبت است.
حمید آرشآزاد بود که شوق گشودن ستون «در بساط نکته دانان» را در من برانگیخت و اکنون که فرصت بیان موجود است باید هم سپاسگزار باشم و هم مراتب رهسپاری در پی ایشان را بر زبان آورم.
بعد التحریر:
قصد داشتم زیر عنوان «روشنان روز» از حمید آرشآزاد یاد کنم و درد دلهایم را با ستایش کار و زندگیش بر کاغذ بسپارم که نتوانستم و شیر ایستاده را ترجیح دادم.
هم سَبیل، هم سِبیل
نقطه تلاقی انساندوستانه شرق و غرب کجاست؟ تفکیک دنیا به شرق و غرب یک امر طبیعی و گریزناپذیر است؟ برتری یک پارچه شرق بر غرب، و بالعکس را، قبول کردهاید؟
جعبه سوال را باز میکنی که بهانه یک بساط گستری تازه پیدا کنی، دو غول شرق و غرب پیش چشمانت سبز میشوند. تو که سریال فراموش نشدنی «خانه سبز» را دیدهای و بازی زیبای خسرو شکیبایی را از یاد نبردهای و در انقلاب جوی ماههای اخیر، به فلسفه پیدایش حزب سبزها میاندیشی، به احوال بحرانهای گوناگون میرسی که بدون وفقه از راه میرسند یا ساخته میشوند. آن وقت در خود و با خود و خودهای دیگر یک صدا میپرسید: چه باید کرد؟
یکی از سلاطین صنایع قرن نوزدهم غرب به مارک تواین، صاحب «تام سایر» و«ماجراهای هکل بریفن» میگوید: قبل از مرگ دوست دارم به زیارت کوه سینا بروم و ده فرمان حضرت موسی را از نزدیک بخوانم.
با آه و حسرت میگوید و خیره میماند به پاسخ مارک تواین. لبخندی از زیر سبیلهای پیرانهسر این طنزگو سر بیرون میکند و میگوید: چرا در خانهات نمیمانی و به مفاد ده فرمان عمل نمیکنی؟
مارک تواین، اگر در قرن ما، با این سلطان ورشکسته روبرو میشد، شاید توصیه میکرد: ده فرمان سینمایی سیسیل ب. دو میل را حتما تماشا نفرمایید، ده فرمان کیشلوفسکی را از غرب و فیلم «ده» عباس کیارستمی را از شرق، ضمن عمل به ده فرمان تماشا کن و آرام بگیر. ضمنا دهانت را ببند و احمق جلوه کن. چون وقتی باز میکنی حرفهایی میزنی که تمام شک و تردیدها را از میان برمیداری.
حق با شماست آقای مارک تواین، بگذارید در این دم آخر اعتراف کنم که در چهل سالگی توهاتم را از دست دادم، در پنجاه سالگی موهایم را، و در شصت سالگی آرزوها و دندانهایم را. بعد پاهایم از رفتن بازماند و هشتاد سالگی هم دست و پایم را بست. اکنون خمیده قامت و دل شکسته سر به زانو گرفتهام و نمیتوانم دل از زندگی برکنم.
مارک تواین پوزخندی میزند و میگوید: چون حماقتهای عزیزتان هنوز سالم و دست نخورده ماندهاند!
مارک تواین و آن سلطان بیتاج و تخت کم کم از صفحه ذهنم پاک میشوند و حمید آرشآزاد خودمان با آن چشمان مارک تواینی با ارزش ظاهر میشود و البته با سبیلهای دوست داشتنی و طنزهای منثور سالهای اخیرش. من اطمینان دارم که رنجهای آرش را مارک تواین هیچ وقت نداشته. تنگناهای جورواجورش را هم. مقاومت درنگ ناپذیرش را هم. تجربههای رنگ به رنگش را هم. اما در عناد ملیح، هر دو در یک سطر و یک عمق هستند.
مقایسه آزارتان ندهد. چون طنز واقعی در غرب و شرق یک سرشت و یک هدف و یک نوع انسانها را شکار میکند. رنج میدهد کار میخواهد و محصول سوخت و ساختشان را با حرمت و مباهات به صدر مینشاند و امانت روزگاران میکند.
روزی که میدان پژوهشهای هنری و ادبی از قعر بِبُر و بچسبان رها شد و طنز را در نقطه طلاقی شرق و غرب مقایسه کرد، مطمئن باشید که مارک تواین و آرش آزاد را در مجاورت هم خواهید دید.

ايميل: news@.ir | شماره پيامک:000 |
![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() |
- برگزاری مسابقات تنیس روی میز معلولین توسط شهرداری منطقه ۸
- آغاز کلاس های آموزش گلدوزی و مهارتهای دوخت در فرهنگسرای تربیت
- نصب پرچم ایران منقش به تصاویر شهدا در باغ گلستان
- مرمت و اصلاح سنگفرش های شکسته سطح حوزه
- توزیع ۱۲۰۰۰ تن آسفالت طی سالجاری در معابر بافت مرکزی شهر
- اجرای ۲۲۱ برنامه فرهنگی،هنری و اجتماعی، توسط شهرداری منطقه ۸
- بررسی ظرفیتها و چالشهای گردشگری در تبریز
- نقش آفرینی صنعت حمل و نقل آذربایجان شرقی در ارتباطات بین الملل
- ۱۷۰ واحد صنعتی در آذربایجان شرقی راه اندازی شد
- خاطرات حمید آرش آزاد،ترکیهایها در هتل
- اجرای ۵۵۰۰متر لوله گذاری آب خام طی سالجاری در محدوده شهرداری منطقه ۸
- آغاز کلاس های آموزشی خیاطی در فرهنگسرای تربیت
- برد تیم فوتسال شهرداری منطقه۸ برابر تیم سازمان آتش نشانی
- دیدار شهردار منطقه هشت با فرمانده جدید پایگاه سید الشهدا در حوزه شش بسیج شهری
- فضاسازی کنگره ملی ده هزار شهید استان در محدوده شهرداری منطقه ۸
- فضاسازی جامع محدوده مرکزی شهر به مناسبت ایام فاطمیه(س)
- برگزاری کارگاه صنایع دستی بافتنی در فرهنگسرای تربیت
- امور ارتباطات شهرداری منطقه ۸، برترین روابط عمومی، بین مناطق شهرداری تبریز شد
- دیوارهای بد منظر محدوده مرکزی شهر، جداره سازی می شوند
- تنظیم خانواده…!؟
- آغاز نشستی برای افزایش همکاریهای ریلی ایران و ترکیه
- چالش باغداران اهر با بیمه کشاورزی/قطب سیب کشور درگیر مشکلات است
- فوت ۲۲ نفر بر اثر حوادث گاز در آذربایجان شرقی
- خاطرات حمید آرش آزاد،تبلیغات به سود شاه؟!
- دیدار عضو شورای شهر تبریز با شهردار منطقه ۸ تبریز
- اجرای ۲۶۶۰۰ متر مربع سنگفرش طی سالجاری در معابر شهرداری منطقه ۸
- برگزاری مراسم سفره انعام در فرهنگسرای تربیت
- هرس و ایمن سازی درختان سطح حوزه
- برگزاری کارگاه آموزشی ترشی انار و لبو، ویژه شب یلدا در فرهنگسرای تربیت
- بازدید عضو شورای شهر تبریز از روند مرمتی عمارت ساعت