• درباره ما
  • تماس با ما
  • ارسال خبر
  • فید خوان
    • خانه
    • اجتماعی
    • سیاسی
    • فرهنگی
    • ورزشی
    • طنز
طراحی سایت و قالب وردپرسطراحی سایت و قالب وردپرسطراحی سایت و قالب وردپرس
  • تاریخ انتشار خبر : چهارشنبه 24 آذر 1395 | کد خبر : 6906
  • طناز شهر ما مقصود سامع سردرودی

    آذربایجان را باید زادگاه و خاستگاه طنزنویسان بزرگ در یکی دو قرن گذشته ایران نامید. ظهور شعرا و نویسندگان بزرگ طنزپرداز نظیر: میرزاعلی‌اکبر طاهرزاده «صابر»، «محمد جلیل قلیزاده»، «معجز» و… گواه این واقعیت تاریخی است که هنرمندان این دیار نگاهی متفاوت‌تر از دیگران به مسایل اجتماع داشته‌اند. امروزه نیز هنر طنز آذربایجان با بهره‌مندی از ذکاوت و نگاه متفاوت هنرمندان خود، جایگاه بس ارزنده‌ای در عرصه طنز کشور دارد. از جمله این هنرمندان طنزپرداز و ظناز تبریزی استاد «حمید آرش‌آزاد» است. هر چند آثار ارزشمند وی، او را بی‌نیاز از هرگونه حرف و سخن دیگر کرده است، اما نگاهی گذرا به کارنامه‌ی فرهنگی و ادبی او، ما را بیشتر با وی و اندیشه‌هایش آشنا می‌سازد.
    «آرش آزاد»، متولد چهارم دی‌ماه ۱۳۲۷ محله «کوره‌باشی» تبریز است. تحصیلات دانشگاهی را در رشته‌های مختلف تجربه کرده است. زمانی- به قول خودش- به شغل پردرآمد معلمی پرداخته و اکنون حدود ۲۰ سال است که روزنامه‌نگاری می‌کند و جزو نویسندگان و کادر رسمی روزنامه «امین» تبریز است. «آرش» هم شاعر است و هم مترجم و طنزپرداز. هم ترکی می‌نویسد و هم فارسی انشاء می‌کند. او از سال ۷۴ تحت نام‌های: «گول اوغلان»، «قزلباش»، «خان دایی»، «بچه طوطی»، «بیگلربیگی»، «لک لک کوتوله»، «وروجک تبریزی» و… همکاری پیوسته با هفته‌نامه طنز «گل آقا» داشته و برای اولین بار ستون ترکی را در این نشریه بنیانگذاری کرده است. وی که در نشریات محلی با امضاء «کوره باشی اوغلو»، «آراز» و… طنز می‌نویسد، در دو جشنواره مطبوعات شمال‌غرب کشور نفر اول شده و در عرصه روزنامه‌های سراسری نیز جزو ۱۰ نفر برگزیده بوده است. از استاد آرش‌آزاد تاکنون دو اثر ارزشمند «جیزیقدان چیخمابالا» و «جولو- جولویه قالمادی» به زبان‌های ترکی و فارسی چاپ و منتشر شده است. وی ترجمه ۵ کتاب را نیز در کارنامه خود داشته و از مترجمان صاحب قلم است. آرش در عرصه شعر طنز، صاحب اندیشه‌های نو و تفکرات نوین بوده، نگاه وی، نگرشی نو به عرصه‌های مختلف سیاسی- اجتماعی جامعه امروزی ماست. او عادت کرده، که به عادت‌ها عادت نکند و همواره با نگاه متفاوت و از زوایای دیگر به کنکاش مسایل بپردازد. اشعار او خود اوست و خود آرش در دلسروده‌هایش جاری است. چنان که گذشت، برای شناخت بیشتر وی و آشنایی با ذهنیات و اندیشه‌هایش، شعر آرش رساتر و گویاتر از همه گفته‌ها و شنیده‌هاست:
    من شاعر دردآشنای عصر خویشم
    خدمت به این مردم بود آیین و کیشم
    سوغاتی‌ام طنز میتن و انتقادی‌ست
    کندو صفت سرشار شهد و نوش و نیشم

    من طنزپردازم و پیک شادمانی
    آیین من صدق و صفا و مهربانی
    تلخ است حرف حق، ولی من این دوا را
    با طنز شیرین می‌کنم، آن سان که دانی«۱»
    اشعار آرش مملو از دلسروده‌ها و دل‌رنجه‌های او و مردم دیار اوست که به طرز استادانه- و به تعبیر خود او- «کندو صفت، سرشار از نیش و نوش» است. نیش و گزندگی شعر او ، نه از ره کین و طبیعت او، بلکه به قصد آگاهی و بیدار باش و از ره سوزی است که در نهان او نهفته، و آتشی است که در سینه‌ی سوزان وی جریان دارد. نیش او عقربی، تحقیرکننده، کینه‌ورز، توهین‌آمیز و تخریب‌کننده نیست. لحن اشعار او دوستانه، و گفتمان او مودبانه، نجیب و احترام‌آمیز است. زبان او همان زبان و گویش توده‌ی مردم است. ساده، بدون تکلف، ملیح، خودمانی و عاری از هر گونه واژگان روشنفکرانه و تصنعی. آرش شاعر مردمی است که نه ادعای روشنفکری دارد و نه از صاحب قلمان بی‌درد مرفه است. او با زبان و به زبان مردم و از زبان توده محروم شعر می‌گوید، چون غالب دوستداران و خوانندگان اشعار او همان مردم کوچه و بازار است. آلام مردم، دردهای او، و دردهای وی نیز نماد آلام و رنج‌های کهنه و تازه‌ی همان مردم ساده، بی‌پیرایه و نجیب است. آرش شاعر دردها و رنج‌هاست. او درد را با ناله به زاری نپرداخته، بلکه با لبخند فریاد زده می‌زند. شعر آرش ساز و سوز مردمی است که خود برخاسته از بطن و متن همان مردم است. در سروده‌های آرش حالت تصعنی دیده نمی‌شود. اشعار او جوشش درونی وی و آتشفشان دردها و زخم‌های نهفته اوست. سروده‌های او مملو از نفرت و کینه به خودفریبی‌ها، چاپلوسی‌ها، تملق‌ها و در یک جمله به «زر» و «زور» و «تزویر» است. او خود را نصیحت می‌کند که:
    از بزرگان به حذر باش و به مردم رو کن
    «آرش» این خلق تو را طنزسرا می‌خواهد«۲»
    او در سرودن اشعار خود چشم به «احسنت» و «آفرین» کسی و کسانی ندوخته و هیچگاه گدایی احسنت و دست مریزاد کسی و صاحب منصبی را نکرده است که خود صاحب مناعت والا و بلند طبعی است:
    نه قصیده قوشانام من، نه مدیحه یازانام
    نه‌ده خلعت، صله، یا جایزه‌لر شاعری‌یم
    ظولمته قارشی ساواشدا بیر ایشیقلی چیراغام
    باغرینی دلمگه جهلین، ائلیمین خنجری‌یم
    دوشمنم دوشمنینه، دوستونا دوستام بو ائلین
    او دوکی، هر قانان انسان دیلی‌نین ازبری‌یم«۳»
    سروده‌های او فریاد رسای مردمی است که زخم‌های کهنه بسیاری از گذشته و دیروز خود دارند. درد و زخم او، درد و زخم «من» من نیست، بلکه درد و زخم «ما» است. فریاد او، بغض در گلو مانده و ناله‌ی در ظلمت شکسته و فروخورده‌ی من نیز می‌باشد. آرش در سرودن شعر نقادی نمی‌کند. نوشته‌ها و اشعار او ظنز است و طنازی. وی در این وادی جز به مبداء هستی و رضایت خلق او، دل در گرو اشارات کسی نداشته و گوشه‌ی چشمی به لبخند رضایت هیچ صاحب قدرتی ندوخته است.
    ما طنزنویسان، به جز از حق نپرستیم
    دل جز به رضای دل آن یار، نبستیم
    از نسل «باباطاهر» و عریان و فقیریم
    «پوشیده چه داریم؟ همینیم که هستیم»
    جز حق نویسیم و به جز حق نسراییم
    زیرا که کسی را به جز از او نپرستیم
    آرش در کنار بیان رنج‌ها و واکاوی زخم‌ها و چرکینی‌های جامعه، همواره کوشیده تا مرهم خنده و لبخند را بر لبان تشنه و خشکیده‌ی مردم خویش بنشاند:
    نموده «آرش» ما شاد جمله مردم را
    کنون که هست قلم در کف اش، چرا نکند؟
    او خنده را در نسخه‌های تجویزی خویش برای تسکین آلام مردم، هیچگاه از قلم نیانداخته است.- هر چند خنده‌ها و خندانیدن‌های آرش خود به نوعی گریه بدون اشگ است.- او گریه‌ها را در لفافه خنده چنان پیچیده و آنچنان فریاد زده که انسان از فزونی درد خود به خنده می‌افتد. در ورای قهقهه‌های طناز شهر ما، هقهقه‌های بی‌صدای او صد سخن فریاد را در دل خود دارند. او می‌خندد و می‌خنداند تا گریه‌ها یکه‌تازی نکنند. بعد دیگر شعر آرش فخامت و متین بودن اشعار اوست. او هیچگاه در بیان هجو و تحقیر کسی برنیامده و لودیگری نکرده و به طبع آسمانی و مقدس خود چوب حراج نزده و خود بودن و مثل خود اندیشیدن را بر هر چیز و همه پست‌ها و ریاست‌ها ترجیح داده است. در فرهنگنامه شعر او، طنز مسخره کردن و به سخره گرفتن دیگران نیست. آرش مسخره کردن را «لومپنیسم» می‌داند و آن را شایسته یک انسان هنرمند و ارزشمدار نمی‌داند. وی معتقد است: «در جامعه ما و جوامع شبیه آن «طنز» باید «سیاسی – اجتماعی» باشد. طنز باید از یک طرف به صورت زبان گویا و حقیقت‌گوی مردم دربیاید و از طرف دیگر، حاکمان را متوجه اشتباهات، نارسایی‌ها، خیانت‌ها و سوءاستفاده‌ها بکند و به آنها بفهماند که مردم می‌فهمند و مسایل را درک می‌کنند»«۴»
    آرش آزاد، در گرسنگی‌ها نیز سیر و در خالی بودن‌ها همواره لبریز و لبالب بوده و هیچگاه روزمره‌گی نکرده، نان به نرخ روز نخورده و برای رسیدن به نداشته‌ها، به خودفروشی هنری نپرداخته است:
    با نان خالی ار شکمی نیمه پر کنیم
    «ما آبروی فقر و قناعت نمی‌بریم»
    او با مردم و برای مردم بودن را می‌ستاید و به آن فخر و مباهات می‌کند. در باور آرش، تاریکی و سرما ره آورد کلاغان است:
    زیر قدم مردم محروم، چو خاکیم
    در چشم بد دشمن مردم، همه خاریم
    تاریکی و سرماست ره آورد کلاغان
    ما قاصد سرسبزی و گرما و بهاریم«۵»
    سخن آخر این که، آرش ضمن توجه و احترام به گذشته و ایمان به حال و امروز، به فردا و قضاوت آن باور عقیده‌مند دارد. او نخواسته در «امروز» و «اکنون» غوطه‌ور بوده و به فردا و فرداها بی‌توجه باشد. نگاه زمانی او، آینده‌نگر و همواره رو به جلو است. او مرگ را پایان حیات نمی‌داند. در کتاب زیست او، مرگ آغازی دیگر برای زیستن دگر باره در یادها و خاطره‌های مردم خود و فردا است. او به رفتن ایمان دارد، اما به رفتن ماندنی سخت عقیده‌مند است. او می‌داند که فردا از آن کسانی است که امروز خود را شناخته و به آن ارزش نهاده اما دل به آن نبسته‌اند:
    عؤمور بوْیو، نیسگیل ایلن، یوْللارا گؤز تیکیب، گئتدیم
    بیر کؤنول‌لوک محبّتین حسرتینی چکیب، گئتدیم
    تک‌لیگیمده گؤزدن قان- یاش آخیتسام‌دا، سئوینیرم
    انسانلارین دوْداغیندا گولوش گولو اکیب، گئتدیم
    یک عمر چو شمع، در شبستان ماندم
    افروختم و نور و صفا افشاندم
    خود، گر چه زغم گریستم در همه عمر
    شادم که، همیشه خلق را خنداندم«۶»

    پی‌نوشت:
    ۱- «من طنزپردازم» از مجموعه شعر «جیزیقدان چیخمابالا»
    ۲- «چه کم توقع» از مجموعه شعر ترکی و فارسی «جولو جولویه قالمادی»
    ۳- «من طنز شاعری‌یم» از مجموعه شعر «جیزیقدان چیخمابالا»
    ۴- از مقدمه مجموعه شعر ترکی و فارسی «جولو جولویه قالمادی»
    ۵- «ما ظنزنویسان» از مجموعه شعر ترکی و فارسی «جولو جولویه قالمادی»
    ۶- از مجموعه شعر جیزیقدان چیخمابالا

    Print Friendly, PDF & Email


  • برجسب :
  • ايميل: news@.ir شماره پيامک:000 اشتراک گذاري مطلب اشتراک گذاري مطلب اشتراک گذاري مطلب اشتراک گذاري مطلب اشتراک گذاري مطلب اشتراک گذاري مطلب
    نظرات کاربران در "طناز شهر ما مقصود سامع سردرودی"

    نظرات

    برای صرف‌نظر کردن از پاسخ‌گویی اینجا را کلیک نمایید.

    آخرین اخبار
    • قاچاق سالانه ۶۰۰۰ تراکتور ایرانی به خارج از کشور
    • پرواز هواپیمای بارورسازی ابرها بر فراز حوضه آبریز دریاچه ارومیه
    • اعضای ستاد انتخابات شهرستان تبریز معرفی شدند
    • دومین نکوداشت ملی علامه جعفری در مجتمع مس سونگون برگزار می‌شود
    • تداوم دیدار و تکریم خانواده‌های معظم شهدا توسط مجتمع مس سونگون در ورزقان، خاروانا، اهر، هوراند و تبریز
    • معاون وزیر بهداشت: افزایش ۲۰ درصدی ظرفیت رشته های پزشکی و دندانپزشکی معطل منابع مالی است
    • سازمان منطقه آزاد ارس به عضویت سازمان جهانی گردشگری پذیرفته شد
    • استاندار آذربایجان شرقی: توسعه متوازن با هم‌افزایی و خرد جمعی محقق می‌شود
    • تصفیه زهاب اسیدی پخیرچای؛ گام بلند سونگون برای حفاظت از محیط زیست و سالم سازی منابع آبی
    • انعقاد تفاهم‌نامه همکاری سونگون با سه دانشگاه برتر آذربایجان‌شرقی
    • ۴۴ مدرسه با یک دانش‌آموز در آذربایجان‌شرقی وجود دارد
    • کاهش چهار درصدی تلفات جاده‌ای آذربایجانشرقی/ بهسازی ۱۳۰کیلومتری آسفالت آزادراه تبریز-زنجان
    • مسیرگشایی یک‌کیلومتری شهید سعیدی در مراحل پایانی/اراده مدیریت شهری برای احیای باغات شهر
    • در دیدار مدیرعامل شرکت ملی مس و استاندار آذربایجان‌شرقی تاکید شد؛
    • آنسامبل موسیقی تجربی تبریز” در بخش نهایی فستیوال موسیقی معاصر
    • نمایش «اولولری قویلایین» به طاها بهروزی و علیسان جباری تقدیم می‌شود
    • تبریز در مسیر توسعه پایدار زیرساخت‌های شهری
    • تصویب نهایی طرح فاز ۲ شهرک خاوران تبریز در شورای عالی شهرسازی و معماری
    • شهرک جوانان؛ گامی مهم در ساماندهی حاشیه‌نشینی تبریز
    • صادرات کالاهای تولیدی آذربایجان‌شرقی به ۹۱ کشور/ترکیه در صدر کشورهای مقصد صادراتی
    • معاون سیاسی استاندار آذربایجان شرقی: تاخیر در ثبت وقایع حیاتی پذیرفتنی نیست
    • حمزه‌زاده: سرمایه‌گذاری در گردشگری نباید محدود به هتل‌سازی باشد
    • شورای برنامه آذربایجان شرقی ۳۰ مصوبه داشت/ تاکید بر افزایش اعتبارات مناطق محروم
    • بهره‌برداری از ۳ تقاطع غیرهمسطح در شرق تبریز با تسریع عملیات عمرانی
    • آب مشترکان پرمصرف در شهر تبریز قطع می‌شود
      • خانه
      • اجتماعی
      • سیاسی
      • فرهنگی
      • ورزشی
      • طنز