پنجره‌های نیمه باز، خانه‌های شسته‌رفته، رخت‌ها و فرش‌های پهن شده حکایت از سنتی دیرینه دارند به نام خانه تکانی.
نزدیک عید که می‌شود همه و همه مهیا می شوند برای میزبانی از استقبال مهمانی به نام بهار. روزهای پایانی اسفند حال و هوای دیگری دارد شاید طعم این روزها دلچسب تر از خود نوروز باشد مانند حاشیه‌ای که پر رنگ تر از متن است.
خیابان‌هایی که شلوغ‌تر از همیشه هستند، مغازه‌های پر رفت و آمد و غلغله عجیب شهر خبر از رسیدن بهار دارند.

فضای سبز گلکاری شده‌اند هفت سین‌ها در میادین اصلی و ورودی شهر قد برافراشته اند و حتی آسمان نیز به استقبال بهار می‌رود و بارش باران شهر را پاکیزه‌تر می‌کند.
چه لذتی دارد قدم زدن زیر باران وقتی عطر شب‌بوها غلیظ‌تر می‌شود و سرمستت می‌کند.
یکی از مغازه هایی که بیشتر در شهر خود نمایی می‌کند و زیبایی خیره کننده‌ای دارد گلفروشی‌ها هستند.
گل های زیبای بهاری که غالبا رنگ صورتی و سفید و بنفش دارند از چند متری در پیاده روها نمایان هستند و وقتی به یک گل فروشی نزدیک می‌شوی ناخود آگاه قدم‌هایت را کوتاه و کوتاه‌تر می کنی و نفس‌هایت را عمیق‌تر …
هر چه طراوت و تازگی است وارد ریه‌ها یت می‌شود و برای چند لحظه هم که شده شاداب می‌شوی.
ماهی‌های قرمز و کوچک که نشان از روندگی و جاری بودن و تازگی زندگی دارند از اعضای جدا نشدنی نوروز و سفره های هفت‌سین هستند و سبزه‌های قد و نیم قد سبزی و رویش را با خود به خانه‌ها ارمغان می‌آورند.
زمستان بار و بندیل سفر را بسته و جای خود را به بهار می‌دهد.آن سرمای استخوان سوز عمری طولانی نداشت و باز هم مانند همیشه پایان هر شب سیه سپیدی و روشنایی است.
این روزها تعداد دست فروشان هم افزایش یافته است. کودکانی که گل به دست سر چهارراه ها و معابر پرتردد ایستاده اند و شاخه‌های سرخ در دست‌هایشان و نگاه‌های گرم و مهربانشان بهار را نوید می دهند و شاید عده ای بی تفاوت از کنار این فرشتگان معصوم می گذرند و عده ای هم به شکرانه نعمت و سلامتی که خدا احسانشان کرده دل این نویدان تازگی را شاد می کنند.
این روزها بزرگترهای هر خانواده در فکر تهیه و تدارک عیدی تازه عروس های خود هستند رسم قدیمی و دیرینی که در خانواده‌های آذری زبان وجود دارد و برای نوعروسان در طبق هایی بزرگ هدایایی مانند لباس نو ،آجیل ، شیرینی و … هدیه می‌برند.
در این روزهای پایانی سال هر چند اکثر مردم با مشکلات مالی مواجه هستند اما هر خانواده ای در اندازه وسع خود البسه و وسایل نو خریداری می کنند.
مغازه‌ها و مراکز خرید شهر پر از جمعیتی است که در حال خرید هستند. مردم دسته جمعی وارد مغازه می شوند و دسته ای دیگر به دلیل کمبود فضا از مغازه خارج می‌شوند.
در این میان کوکان اشتیاق بیشتری برای خرید لباس نو دارند و به قول قدیمی‌ها که می‌گفتند «بایرام اوشاقین کی دی» ولی به بهانه خرید برای کودکان افراد بزرگ سال خانوداه‌ها هم بی بهره نمی مانند.
تعدادی از خانواده ها هم مهیای سفر نوروزی می شوند و خریدهای خود را به شهرهایی که قصد سفر دارند موکول می‌کنند.
هفت‌سین و آینه و قرآن و دیوان خواجه حافظ شیراز و شاخه گل‌های مریم به خانه ها تازگی و لطافت می‌بخشد.خانم‌های خانه دار و با سلیقه آذری زبان برای شب سال تحویل غذاهای مخصوصی را تدارک می‌بینند که هر کدام از این غذاها به اعتقاد خانواده‌ها نماد برکت است.
پلوی شب عید که اکثرا با رشته پلویی همراه است،دلمه برگی ،سبزی پلو و …از نماد‌های برکت خانواده های آذربایجانی است.
شوق اسکناس‌های نو و تا نخورده لای قرآن که سفته سال است و پدر خانواده قبل از تحویل سال آن را آماده کرده است قند در دل فرزندان و حتی خانم خانه آب می کند.
رسیدن فصلی نو و تحول در طبیعت نشانه‌هایی از پروردگار رحمت است برای امید داشتن به زندگی، برای رهایی از روزمرگی، در روزهای آغازین هر سالی برای چند ساعت یا چند روز هم که شده باهم مهربان‌تر می‌شویم، سنت‌های دیرین را زنده می‌کنیم، دید و بازدید می‌کنیم و حتی خانه آن‌هایی می‌رویم که شاید کدورتی از هم به دل داریم. چقدر خوبیم‌، چقدر مهربانیم روزهای اول هرسال احوالمان متحول می‌شود.