از «رحیم زارع …» خیلی خوشم آمده بود. در جریان اعتصاب در کلاس هفتم، حدود ۱۶ ضربه ترکهی آلبالو را خورد و «ایوب حیدری» را لو نداد. خود من هم همین کار را کرده بودم. هر دو متولد یک سال و همقد بودیم. او در ریاضیات خیلی قوی بود و من، ادبیات و عربی را خوب میخواندم. به همدیگر کمک هم میکردیم. اما در طول سه سال همکلاسی، حتی یک تقلب هم رد و بدل نکردیم. «رحیم» یک فرد مذهبی و بسیار معتقد و درستکار بود.
رحیم هم از من خوشش آمده بود. به همین دلیل بود که هممحلیهای خودش را ول کرده بود و با من دوستی میکرد. بهترین نشانی دوستیاش هم این بود که از من دعوت کرد با او به «هیأت» بروم.
خجالت میکشیدم که به او بگویم که از خانوادهای فقیر هستم و هر روز چندین ساعت در خانه کار میکنم و فرصت کارهای دیگر را ندارم. یک جوری به او فهماندم که نمیتوانم همراهش باشم. اما او اصرار کرد که هر زمان وقت اضافی داشتم، به خصوص صبح روزهای جمعه، همراهش باشم.
خانهشان رفتم. اتفاقاً نوبت «هیأت» در خانهی خودشان بود. رفتم و نشستم. بیشتر بچههای «هیأت» همسن و سال خودمان بودند و فقط دو ـ سه نفر پیرمرد در آن میان دیده میشدند. همگی هم پیراهنهای «سیاه» به تن داشتند و فقط من با پیراهن معمولی خودم رفته بودم.
نان و پنیر با چایی شیرین خوردیم. بعد، یکی از پیرمردها که او را «حاجیآقا» خطاب میکردند از بچهها خواست که به نوبت، «اذان» و «اقامه» بگویند. به رحیم هم سفارش کرد که اشتباهها را رفع بکند. من در آن میان غریبه و در واقع میهمان بودم. شاید به همین دلیل بود که اولین فرصت را به من دادند.
شروع کردم. عبارت «الله اکبر» را به طور عامیانه و با لهجهی ترکی، به صورت «اللهو اکبر» تلفظ کردم. رحیم ایراد گرفت و گفت که غلط تلفظ میکنم. ولی من که نمیخواستم میان آن همه نوجوان سرافکنده و «خیط» بشوم، با پررویی تمام ادعا کردم که تلفظ من کاملاً درست بوده و رحیم اشتباه شنیده است!
رحیم چیزی نگفت. بچهها، به نوبت «اذان» و «اقامه» را خواندند. بعد، رحیم در میان جمع از من تعریف کرد و گفت که درس عربیام خیلی عالی است و قرآن هم میخوانم و معنای «حمد و سوره» را بلد هستم. پیشنهاد کرد که آیههای «حمد و سوره» را خود او، یکی یکی بخواند و من معنای ترکی آنها را بگویم. «حاجآقا» هم قبول کرد. رحیم میخواند و من ترجمه میکردم و «حاجآقا» در پایان ترجمهی هر آیه، با لحنی زیبا و کشدار «اجرکم عندالله» و «احسنت» و «آفرین» میگفت و ما را تشویق میکرد.
در پایان جلسه، رحیم به «حاجآقا» پیشنهاد کرد که به دلیل ترجمهی کامل و بدون غلط «حمد و سوره» یک جایزه به من داده شود. هنوز «حاجآقا» پاسخ این پیشنهاد را نداده بود که رحیم از اتاق بیرون رفت و با جعبهی زیبایی که در آن «خودنویس» نو و زیبا گذاشته بودند برگشت. «حاجآقا» بعد از کلی دعا و آرزوی خیر و التماس دعا، خودنویس را به من داد و حاضران در هیأت هم، با صدای بسیار بلند، سه صلوات فرستادند.
فردایش، به خاطر پررویی و بیانصافیام در مورد انتقاد رحیم، از او خجالت میکشیدم. ولی رحیم، اصلاً به روی خودش نیاورد.
حدود ۴۵ سال است که رحیم را ندیدهام. زمانی که ما رشتهی «ادبی» را انتخاب کردیم و از دبیرستان رازی رفتیم، او ماند و «ریاضی» خواند. شنیدهام که درسش را ادامه داده و دکترا گرفته و در یکی از دانشگاههای تهران با سمت استادی تدریس میکند. امیدوارم بیشتر از اینها موفق بشود.

ايميل: news@.ir | شماره پيامک:000 |
![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() |
- محیط زیست آذربایجانشرقی با کمبود شدید محیطبان مواجه است
- بخش خصوصی آذربایجان شرقی با فعالیتهای خود جهاد اقتصادی را عینیت بخشید
- برنامه های دومین سفر استانی رئیس جمهور به آذربایجان شرقی اعلام شد
- خاطرات حمید آرش آزاد، مجبور به دادن شهادت دروغ بودم
- پشت بامنشینهای مهاجر آفریقایی در «مایان»
- احتمال بروز تغییرات ژنتیکی در صورت خشک شدن کامل دریاچه
- زبالههای انسانی تهدید جدی برای حیات وحش
- خاطرات حمید آرش آزاد، جشن ۲۸ مرداد در مدرسه
- سبزترین مسیر ریلی با طولانیترین پل قوسی دو خطه راهآهن ایران افتتاح میشود
- رویاهایی که به دار قالی گره میخورد/قالیبافان ازمشکلات خودمیگویند
- کارخانه داروگر تعطیل شد
- خاطرات حمید آرش آزاد، بیچاره دندانساز عباسآبادی
- انتصاب معاون ارتباطات مردمی استانداری آذربایجان شرقی
- تزریق امید به زندگی در مراکز شبه خانواده
- هشدار فرونشست زمین در دشت تبریز
- نواقص مسیر ریلی بستانآباد – تبریز پیش از سفر رییس جمهور رفع میشود
- خاطرات حمید آرش آزاد، غارت باغ همشهری
- فرزندان طلاق و وظیفهای که جامعه و مدرسه در قبال آنها دارند
- آذربایجان شرقی استان گران است!
- نزدیک به ۵۰ درصد اعتبارات مصوب سفر رییس جمهور در حوزه آب آذربایجان شرقی تخصیص یافت
- خاطرات حمید آرش آزاد، مأمور را بدعادت میکنند
- شرکتهای لبنی اعتنایی به قیمت مصوب شیر ندارند
- عقبماندگی آذربایجانشرقی در اجرای پروژه های نهضت ملی مسکن
- جشنواره ملی تئاتر رضوی با شناخت آثار برتر در تبریز به پایان رسید
- خاطرات حمید آرش آزاد، پارتیبازی و لجبازی
- فتح خرمشهر ویترینی از اتحاد و همدلی یک ملت
- جشنواره تئاتر رضوی تجلی ارادت هنرمندان به امام رئوف
- منطقه آزاد ارس نقطه طلایی تجارت و سرمایهگذاری ایران با کشورهای منطقه
- آخرش چی؟!
- آیلیق آلان گون…!