اولین باری بود که میخواستم یکی از دندانهایم را به کلبتین بسپارم. راستش کمی میترسیدم.
یک دندانساز فقیر از اهالی «خلخال» در بخش «عباسآباد» مطب دایر کرده بود. تقریباً ساعت شش بعدازظهر بود که به محل کارش رفتم و از او خواستم که دندانم را بکشد. گفت که اصولاً کشیدن دندان بعد از ساعت چهار را خطرناک میداند و این کار را نمیکند. در ضمن، نگاهی به دندانم کرد و گفت که چندان نیازی به کشیدن ندارد.
حرفش را باور کردم. ولی چون هم «بچهی تبریز» و «کورهباشی اوشاغی» و هم سپاهی دانش بودم، فکر کردم برایم «افت» خواهد داشت اگر از حرف خودم برگردم. به همین دلیل، با قلدری و با یک لحن آمرانه از او خواستم که دندانم را بکشد و فکر خطر و این جور چیزها نباشد!
نشستم. یک آمپول مسکن زد و بعد از کلی تقلا، دندانم را کشید و در همان حال آن را به خودم نشان داد و گفت که این دندان سالم را به کلبتین سپردم.
روی پنبه، مقدار زیادی دارو ریخت و در جای خالی دندانم گذاشت. دو تا قرص مسکن همداد و گفت که باید بلافاصله بروم و بستنی بخورم و برای شام آن شب و صبحانهی فردایش نیز، آش خنک و شیر سرد تجویز کرد.
بیرون آمد. داشتم همین طور میگشتم که دو نفر از بچههای تبریز را دیدم. پیشنهاد کردند که به «چلوکبابی …» برویم و برای شام «کباب گوشت» بخوریم.
در سالن چلوکبابی، همه جور غذا میفروختند. در ضمن، این مغازه «کباب گوشت» هم میفروختند و آن، تکه گوشتهایی بود که به سیخ میزدند و به طور نیمپز و سفت، به مشتریها تحویل میدادند.
پنبهی دندانساز را از دهانم بیرون آوردم و دور انداختم. گوشتهای نیمخام و نیمپخته را به مقدار زیاد خوردم و چند استکان چایی گرم هم نوشیدم.
زمانی که بیرون آمدم، خون از جای دندان جاری شده بود و به هیچ وجه بند نمیآمد. میخواستم اهمیتی ندهم، ولی دوستانم گفتند که ممکن است خونریزی در تمام شب ادامه پیدا بکند و کاری به دستم بدهد.
راستش، خجالت میکشیدم پیش دندانساز برگردم. آن بیچاره، به من بستنی سرد توصیه کرده بود و من چایی داغ خورده بودم. او گفته بود که آش و شیر بخورم، من گوشت نیمپخته و سفت جویده بودم!
چارهی کار را در این دیدم که خودم را عصبانی نشان بدهم بلکه دندانساز بترسد و از من طلبکار نشود. ساختمان چوبی بود و یک در خیلی کهنه و لق داشت. با یک لگد محکم، در را باز کردم، وارد شدم و فریاد زدم: «این چه دندانس است که برای من کشیدهای؟ اگر کار بلد نیستی، در این خراب شده را ببند. اصلاً خود من اینجا را بر سر تو خراب میکنم و درش را میبندم و…!»
مرد بیچاره دست و پای خودش را گم کرده بود. با التماس از من خواست که بنشینم تا دوا بگذارد. نشستم. وقتی دهانم را باز کردم، چشمش به تکه گوشتها افتاد. واقعاً گریهاش گرفت. نالید: «سرکار جان! نوکرتم، من از تو خواهش کردم که بستنی و آش و شیر بخوری. آن وقت تو رفتی و این گوشتهای سفت را خوردی؟!»
بعدها با آن مرد دوست شدم. مرد خیلی خوب و روشنفکری بود. به شعرهای خوب عشق میورزید. با آن سواد کم، خیلی مطالعه میکرد. خیلی از آثار صادق هدایت، چوبک، صمد بهرنگی و… را خوانده بود. بعضی از کتابهای «فرانسس کافکا» را اولین بار نزد او دیدم و به امانت گرفتم و خواندم.
ايميل: news@.ir | شماره پيامک:000 |
- موزههای تبریز، خانه ابدی هزاران یادگار تاریخی
- ارایه ۲۲ هزار خدمت درمانی طرح نوروز در آذربایجان شرقی
- استقبال مسافران نوروزی از آثار تاریخی تبریز به رغم بارش باران
- پیشرفت ۶۰ درصدی ساختمان شماره دو شهرداری منطقه ۸
- تشتک زنی دور درختان محدوده مرکزی شهر
- لایروبی و تنظیف مهرانهرود
- نصب نیمکت در محوطه ارک علیشاه
- بولت گذاری دیواره ها، در پروژه مسقف سازی یمن دوزان
- توزیع ۱۴۰۰۰ تن آسفالت طی سال گذشته در معابر بافت مرکزی شهر
- مننظریم بعد از شروع به کار مجلس در مورد وزیر کار و میزان افزایش حقوق کارگران تصمیم بگیریم
- نجات ۶ فرد گرفتار در برف و کولاک ورزقان
- استاندار آذربایجان شرقی: تحرک اقتصادی با رویکرد گردشگری اولویت است
- ۳۵۲ گروه تعزیرات حکومتی آذربایجانشرقی بر بازار نظارت دارند
- زندهگیری یک قلاده گرگ در باغ گلستان
- تخریب و رفع خطر یک ملک مخروبه در خیابان محققی
- برگزاری سومین برنامه افطارلیق شهرداری منطقه ۸ در مسجد انگجی
- اجرای سومین ویژه برنامه افطارلیق شهرداری منطقه ۸ در مسجد انگجی
- آسفالت ریزی خیابان روشنایی
- فضاسازی معابر سطح حوزه منطقه ۸ به مناسبت ولادت امام حسن مجتبی (ع)
- جاذبههای گردشگری آذربایجانشرقی انگیزه یک سفر به یاد ماندنی
- افزایش آثار ثبت جهانی شده آذربایجان شرقی در سالی که گذشت
- استاندار آذربایجان شرقی: با مردم به بالندگی می رسیم
- دیدار مدیر مجتمع مس سونگون با امام جمعه و فرماندار ورزقان
- تداوم تعمیر و نوسازی پله برقی ها در عابرگذر پل قاری
- نصب المان نوروزی تنگ ماهی درمیدان شهدا
- اجرای پروژه های عمرانی و زیربنایی مشترک در محدوده شهرداری منطقه ۸
- آسفالت ریزی کوچه افروزنده در خیابان مدرس
- نصب ست بازی کودکان در میدان شهید بهشتی
- اجرای عملیات چمن کاری در بوستان آب و آتش تبریز
- ۴۲۶ تن سیب و پرتقال نوروزی در تبریز عرضه شد