پیش از آنکه من و حسنآقا به «امرجکلا» برویم، یک از سپاهی دانشهای آن روستا به عنوان «سپاهی دانش نمونه» انتخاب شده و بدون کنکور به دانشگاه رفته بود. من در مورد نمونه شدن کاملاً بیخیال بودم و تصمیمی برای شرکت در کنکور و رفتن به دانشگاه هم نداشتم و بیشتر به فکر ماجراجویی و سرگرمی برای خودم بودم. اما حسنآقا جوان آیندهنگری بود وبرنامههای بلندپروازانهای برای خودش داشت و به همین دلیل، بهتر درس میداد و بیشتر تلاش میکرد که بلکه «نمونه» بشود.
از قبل دستور داده بودند که باید روز ۲۸ مردادماه باشکوه هر چه تمامتر در مدرسهی ما جشن گرفته بشود. گفته بودند که همهی مسئولان بخش عباسآباد وتعدادی از مسئولان مختلف از شهرستان تنکابن هم به «امرجکلا» خواهند آمد که در این جشن شرکت کنند. اما حتی پول یک کیلو شیرینی را هم به ما نداده بودند. ولی حسنآقا گفت که یک روز پیشتر از جشن به تنکابن میرود و سه ـ چهار کیلو شیرینی میخرد.
روز ۲۸ مرداد، به دانشآموزها دستور دادیم میز و نیمکتهای خودشان را به ایوان مقابل کلاسها بیاورند. تعدادی کارد، چنگال و بشقاب در مدرسه داشتیم که در خوردن هندوانههای «بذر اصلاح شده» که از جالیز همسایهی مدرسه میدزدیدیم، از آنها استفاده مکردیم. چند کارد و بشقاب هم اعضای «انجمن ده» آوردند.
بعدازظهر بود که چند نفر از مقامات آموزش و پرورش تنکابن آمدند. از بخش عباسآباد هم معاون پاسگاه و خود بخشدار آمده بود. یکی از سربازان «گارد جنگل» هم که بچهی تهران بود و به دلیل فرارها و بیانضباطیهای همیشگی، بیشتر از سه سال خدمت کرده بود، سر و کلهاش پیدا شد. این سرباز «چنگیز» نام داشت و یک آدم «مشدی» و «بابا شمل» به تمام معنا بود. او، شکل درجهی سرهنگی را روی شانههایش خالکوبی کرده بود و در زمان لخت شدن، سرهنگ میشد!
عدهای از روستاییان هم آمدند و در ایوان مدرسه نشستند. برنامهای برای جشن نداشتیم. حسنآقا یک رادیوگرام با چند تا صفحه داشت که آورده بود.
برای هر نفر یک شیرینی داده شد. اما فراموش کرده بودیم سماور بیاوریم و چایی حاضر بکنیم. چند تا از صفحههای ترانههای معروف به «کوچه ـ بازاری» را گوش کردیم.
حیدری، معاون پاسگاه ژاندارمری که «چنگیز» را میشناخت از او خواهش کرد که یک دهن بخواند و یک دور برقصد. اما چنگیز هیچ کدام از صفحهها را قابل نمیدانست و در نهایت به این راضی شد که یک نفر روی میز ضرب بگیرد و او ترانهی «باباکرم» را بخواند و برقصد. بعد از «باباکرم» نوبت به ترانهای رسید که در آن، بیت برگردان «من داد میزنم آهای نفسکش، فریاد میزنم آهای نفسکش» تکرار میشد، بالاخره چنگیز با آن شکم گنده و هیکل سنگین از رقصیدن خسته شد و نشست.
یک مقام از تنکابن آمده پیشنهاد کرد که بهتر است چند نفر از دختربچههای دانشآموز برقصند. دخترهای بزرگتر به سرعت دررفتند و فقط دخترهای کلاس اولی ماندند. به هر زحمتی که بود «فرنگیس» را به رقصیدن راضی کردند. بعد نوبت به «مرضیه» رسید. پدر مرضیه در آنجا حضور نداشت، اما عمویش «سلیمان» آمده بود. سلیمان جوان خیلی متعصبی بود. بلافاصله بعد از شنیدن تقاضای رقص از مرضیه، بلند شد و دست برادرزادهاش را گرفت و در حالی که به زبان محلی به ما و مقامات و حتی به روز ۲۸ مرداد فحش میداد، راه افتاد و رفت. حسنآقا و حیدری، با زبان گیلکی آشنایی نداشتند. اما من در مدت کمتر از سه ماه، این زبان را حسابی یاد گرفته بودم، ولی بروز نمیدادم.
بعد از رفتن سلیمان و مرضیه، از مهمانان پرسیدم که آیا معنی حرفهای سلیمان را فهمیدهاند؟ همگی پاسخ منفی دادند. ولی من مطمئن بودم که چند نفرشان میدانند و به روی خودشان نمیآورند!
ايميل: news@.ir | شماره پيامک:000 |
- بسات نیست؟!
- پروژه مسقف سازی یمن دوزان سرعت میگیرد
- برپایی نمایشگاه کتاب، در میدان شهید بهشتی
- آغاز ثبت نام کلاس های تندخوانی در میدان شهید بهشتی
- ثبت روزانه ی پیام های آموزش شهروندی در کانال فرهنگسرای تربیت
- برگزاری کارگاه آشپزی سوپ شیر در فرهنگسرای تربیت
- بازدید دانش آموزان مدارس تبریز از موزه بازار و مشاغل
- لکهگیری و آسفالتریزی شبانه در کوچه صلواتی و بیدزار
- آغاز عملیات عمرانی سردرب بازار حرمخانه
- طرح نهضت ملی مسکن در آذربایجانشرقی روی ریل سرعت
- کیفیت آموزش با تکریم معلمان ارتقا می یابد
- تامین هزینه حفاظت و مرمت کتیبه تاریخی اورارتویی توسط مس سونگون
- تجلیل از دکتر عظمایی به عنوان کنشگر مطرح میراثفرهنگی
- فضاسازی معابر منطقه ۸ به مناسبت فرا رسیدن روز ارتش
- فضاسازی و اطلاع رسانی ساعات جمع آوری پسماند های منازل و کسبه
- برپایی نمایشگاه دائمی صنایع دستی و هنری، در میدان شهید بهشتی
- اجرای ۱۰ برنامه فرهنگی در طول دهه کرامت، در منطقه تاریخی فرهنگی تبریز
- لکه گیری آسفالت در خیابان های امام خمینی(ره) و ارک
- آغاز عملیات جداره سازی در بلوار جمهوری اسلامی
- بازدید شهردار منطقه ۸ از مدرسه علوم دینی صادقیه
- افزایش ۲۴درصدی ارزش صادرات از گمرک جلفا
- کندوان پنجمین روستای پربازدید ایران
- گرهگشایی از ترافیک تبریز با مسیرگشایی معابر
- آغاز عملیات کفسازی پیاده رو ها در خیابان رضانژاد
- جوشکاری و رفع خطر درپوشهای فاضلاب و نرده ها در معابر شهرداری منطقه ۸
- برگزاری کارگاه آموزشی حرکات اصلاحی
- ترمیم سنگفرش های شکسته در پیاده راه تربیت
- کاشت ۱۲۰۰ شمشاد در باکسهای گل شهرداری منطقه ۸
- ترمیم درزهای انبساط در زیرگذر جنوبی صاحب الامر
- آسفالت ریزی کوچه مقدس در خیابان مدرس